شعر و متن عاشقانه  sms-jok.ir 

 

 پنج وارونه چه معنا دارد ؟!
خواهر کوچکم از من پرسید
من به او خندیدم
کمی آزرده و حیرت زده گفت
روی دیوار و درختان دیدم
باز هم خندیدم
گفت دیروز خودم دیدم
مهران پسر همسایه
پنج وارونه به مینو میداد
آنقَدَر خنده برم داشت که طفلک ترسید
بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم
بعدها وقتی غم
سقف کوتاه دلت را خم کرد
بی گمان می فهمی
- پنج وارونه چه معنا دارد

گریه نمی کنم

گریه



گریه نمی کنم نه اینکه سنگم , گریه غرورمو بهم میزنه



مرد برای هضم دلتنگیاش , گریه نمیکنه قدم میزنه



گریه نمی کنم نه اینکه خوبم , نه اینکه دردی نیست نه اینکه شادم



یه اتفاق نصفه نیمه ام که , یهو میون زندگی افتادم



یه ماجرای تلخ ناگزیرم , یه کهکشونم ولی بی ستاره



یه قهوه که هر چی شکر بریزی , بازم همون تلخی ناب و داره



اگه یکی باشه منو بفهمه , براش غرورمو بهم میزنم



گریه که سهله زیره چتر شونش , تا آخر دنیا قدم میزنم

تنها

 

در تکاپوی رفتن و ماندن دست و پا میزنم و مقصد را فراموش میکنم . مقصد در گذشته  

 یک چیز بود و اکنون چیز دیگر .مقصد در گذشته رسیدن به او بود و عشق را تجربه  

 کردن و اکنون مقصد جدایی است و فراموش کردن ....

اکنون که دیگر راه برای عاشقانه نگاشتن بسته شده ، من از چه بنویسم ؟

از دشواری راهی که برای فراق طی کرده ام بنگارم یا از دردی که از جداکردن عشق او  

از دلم بر سینه ام نشست ؟

من از هیچیک نخواهم نگاشت . نه از شیرینی وصال خواهم گفت و نه از تلخی فراق .  

دنیا را تو خود تجربه کن . شاید تو ....آن را به گونه ای دیگر بیابی.

تنها یک چیز را به خاطر بسپار .و آن اینکه : تو مسافری .مسافری که هرآن امکان  

رفتن  دارد . مسافری که هرنفسی که برمی آورد به خدا نزدیک تر می شود...

وای به آنانکه نام مقدس عشق را به نیرنگ و ریا آغشته می کنند

وای به آنانکه نام مقدس عشق را به نیرنگ و ریا آغشته می کنند  

  

 

در تنهایی خود, لحظه ها را برایت گریه کردم


در بی کسیم برای تو که همه کسم بودی گریه کردم


در حال خندیدن بودم که به یاد خنده های سرد و تلخت گریه کردم


در حین دویدن در کوچه های زندگی بودم که ناگاه به یاد لحظه هایی که بودی و اکنون  

 

نیستی ایستادم و آرام گریه کردم


ولی اکنون می خندم آری میخندم به تمام لحظه های بچگانه ای که به خاطرت اشک هایم  

 

را قربانی کردم

 

مطمئن باش ، برو …

  

ضربه ات کاری بود ، دل من سخت شکست …

 

و چه زشت به من و سادگیم خندیدی

 

به من و عشقی پاک ، که پر از یاد تو بود …

 

و به این قلب یتیم

 

که خیالم می گفت   تا ابد مال تو بود …

 

تو برو تا راحت تر

 

تکه های دل خود را آرام    سر هم بند زنم

 

برای تو می نویسم تا صدامو بشنوی

 

گوش کن !

می شنوی صدای اندوهم را ؟

می شنوی صدای بغضم را که با کوچکترین ضربه ای خواهد ترکید

باید گریست برای شاخه های شکسته

باید فریاد زد به حال شقایق پرپر شده

باید اشک ریخت

با دیدن پروانه سوخته

باید گریست برای چشم انتظاری عاشقان

پنجره ها خالی است

هوا تنهاست

ستاره سرگردان است

خورشید گریان است

محبت کجاست ؟

یادگاری...

 

 

گفت : می خوام برات یه یادگاری بنویسم . گفتم:کجا ؟ گفت :  

 

رو  قلبت .  گفتم مگه می تونی ؟ گفت : آره سخت نیست ، آسونه.  

 

گفتم باشه .بنویس تا همیشه یادگاری بمونه. یه خنجر برداشت . گفتم  

 

این چیه ؟ گفت : هیسسسسس. ساکت شدم . گفتم : بنویس دیگه ،  

 

چرا معطلی . خنجرو برداشت و با تیزی خنجر نوشت . دوست دارم  

 

دیوونه. اون رفته ، خیلی وقته ، کجا ؟ نمی دونم . اما هنوز زخم  

 

خنجرش یادگاری رو قلبم مونده. دوست دارم دیوونه

با سلامی به حرمت همه حرفهای ناگفته

که ارزشمند ترین گفته هایند

 

 

 

بر سنگ قبر من بنویسید خسته بود

اهل زمین نبود نمازش شکسته بود

برسنگ قبر من بنویسید شیشه بود

تنها از این نظر که سراپا شکسته بود

بر سنگ قبر من بنویسید پاک بود

چشمان او که دائماً از اشک شسته بود

بر سنگ قبر من بنویسید این درخت عمری

برای هر تیشه و تبر دسته بود

بر سنگ قبر من بنویسید

کل عمر پشت دری که باز نمی شد نشسته بود

 

 

 

باغ رویاهایتان پر شکوفه، شکوفه های زندگیتان پربار، تنتان سالم، دلتان شاد.

بدون شرح.......

بدون شرح 

 

  

غم من مردن دل، مردن احساس، مردن سادگی هاست