-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 آذرماه سال 1388 14:56
پنج وارونه چه معنا دارد ؟! خواهر کوچکم از من پرسید من به او خندیدم کمی آزرده و حیرت زده گفت روی دیوار و درختان دیدم باز هم خندیدم گفت دیروز خودم دیدم مهران پسر همسایه پنج وارونه به مینو میداد آنقَدَر خنده برم داشت که طفلک ترسید بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم بعدها وقتی غم سقف کوتاه دلت را خم کرد بی گمان می فهمی -...
-
تعطیل!
دوشنبه 11 آبانماه سال 1388 13:23
-
گریه نمی کنم
پنجشنبه 5 شهریورماه سال 1388 14:39
گریه نمی کنم نه اینکه سنگم , گریه غرورمو بهم میزنه مرد برای هضم دلتنگیاش , گریه نمیکنه قدم میزنه گریه نمی کنم نه اینکه خوبم , نه اینکه دردی نیست نه اینکه شادم یه اتفاق نصفه نیمه ام که , یهو میون زندگی افتادم یه ماجرای تلخ ناگزیرم , یه کهکشونم ولی بی ستاره یه قهوه که هر چی شکر بریزی , بازم همون تلخی ناب و داره اگه یکی...
-
تنها
پنجشنبه 29 مردادماه سال 1388 17:13
در تکاپوی رفتن و ماندن دست و پا میزنم و مقصد را فراموش میکنم . مقصد در گذشته یک چیز بود و اکنون چیز دیگر .مقصد در گذشته رسیدن به او بود و عشق را تجربه کردن و اکنون مقصد جدایی است و فراموش کردن .... اکنون که دیگر راه برای عاشقانه نگاشتن بسته شده ، من از چه بنویسم ؟ از دشواری راهی که برای فراق طی کرده ام بنگارم یا از...
-
وای به آنانکه نام مقدس عشق را به نیرنگ و ریا آغشته می کنند
جمعه 26 تیرماه سال 1388 18:06
وای به آنانکه نام مقدس عشق را به نیرنگ و ریا آغشته می کنند در تنهایی خود, لحظه ها را برایت گریه کردم در بی کسیم برای تو که همه کسم بودی گریه کردم در حال خندیدن بودم که به یاد خنده های سرد و تلخت گریه کردم در حین دویدن در کوچه های زندگی بودم که ناگاه به یاد لحظه هایی که بودی و اکنون نیستی ایستادم و آرام گریه کردم ولی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 تیرماه سال 1388 18:20
مطمئن باش ، برو … ضربه ات کاری بود ، دل من سخت شکست … و چه زشت به من و سادگیم خندیدی به من و عشقی پاک ، که پر از یاد تو بود … و به این قلب یتیم که خیالم می گفت تا ابد مال تو بود … تو برو تا راحت تر تکه های دل خود را آرام سر هم بند زنم
-
برای تو می نویسم تا صدامو بشنوی
سهشنبه 23 تیرماه سال 1388 11:12
گوش کن ! می شنوی صدای اندوهم را ؟ می شنوی صدای بغضم را که با کوچکترین ضربه ای خواهد ترکید باید گریست برای شاخه های شکسته باید فریاد زد به حال شقایق پرپر شده باید اشک ریخت با دیدن پروانه سوخته باید گریست برای چشم انتظاری عاشقان پنجره ها خالی است هوا تنهاست ستاره سرگردان است خورشید گریان است محبت کجاست ؟
-
یادگاری...
شنبه 6 تیرماه سال 1388 17:56
گفت : می خوام برات یه یادگاری بنویسم . گفتم:کجا ؟ گفت : رو قلبت . گفتم مگه می تونی ؟ گفت : آره سخت نیست ، آسونه. گفتم باشه .بنویس تا همیشه یادگاری بمونه. یه خنجر برداشت . گفتم این چیه ؟ گفت : هیسسسسس. ساکت شدم . گفتم : بنویس دیگه ، چرا معطلی . خنجرو برداشت و با تیزی خنجر نوشت . دوست دارم دیوونه. اون رفته ، خیلی وقته ،...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 تیرماه سال 1388 17:15
با سلامی به حرمت همه حرفهای ناگفته که ارزشمند ترین گفته هایند بر سنگ قبر من بنویسید خسته بود اهل زمین نبود نمازش شکسته بود برسنگ قبر من بنویسید شیشه بود تنها از این نظر که سراپا شکسته بود بر سنگ قبر من بنویسید پاک بود چشمان او که دائماً از اشک شسته بود بر سنگ قبر من بنویسید این درخت عمری برای هر تیشه و تبر دسته بود بر...
-
بدون شرح.......
شنبه 23 خردادماه سال 1388 17:24
بدون شرح غم من مردن دل، مردن احساس، مردن سادگی هاست
-
چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم؟
یکشنبه 3 خردادماه سال 1388 17:57
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم ت ا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو...
-
باغچه ی نو مبارک.....
یکشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1388 11:11
چقدر سخته تو چشای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید و بجاش یه زخم همیشگیرو به قلبت هدیه داد زول بزنی و بجای اینکه لبریز کینه و نفرت بشی حس کنی که هنوز هم دوسش داری. چقدر سخته دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که یبار زیر آوار غرورش همه وجودت له شده. چقدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی اما وقتی دیدیش هیچیزی بجز...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 فروردینماه سال 1388 18:13
اگه از تو ننوشتم ، فکر نکن سرم شلوغه توی زندگی یه وقتا ، تنهایی رمز عبوره اگه از چشمات گذشتم ، فکر نکن عاشق نبودم مطمئن باش توی دنیا ، دل به تو سپرده بودم خیلی سخته بگی میرم ، وقتی می خوای که بمونی وقتی می خوای تو خیالت ، شعرای قشنگ بخونی من گذشتم از تو اما ، تو همیشه بهترینی مثل اشکی واسه چشمام ، موندگاری و صمیمی من...
-
زنده باد عشق !!!!
چهارشنبه 13 آذرماه سال 1387 10:22
پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند . . پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشیم جائی از بدنت آسیب دیدگی یا شکستگی نداشته باشه " پیرمرد غمگین شد،...
-
کاری به کار عشق ندارم
جمعه 10 آبانماه سال 1387 20:33
نه ! کاری به کار عشق ندارم من هیچ چیز و هیچ کس را دیگر در این زمانه دوست ندارم انگار این روزگار چشم ندارد من و تو را یک روز خوشحال و بی ملال ببیند زیرا هر چیز و هر کس که دوست تر بداری حتی اگر یک نخ سیگار یا زهر مار باشد از تو دریغ میکند پس با همه وجودم خود را زدم به مردن تا روزگار دیگر کاری به کار من نداشته باشد ا ین...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1387 12:25
بازم سلام ..... امروز واسه ی من خیلی با روزای دیگه فرق داره .امروز واسه ی من مثل نوروز می مونه. لابد می پرسین چرا ؟ چون با اینکه دلم کلی غصه داره ولی یه زندگی جدید رو با کمک چندتا دوست خوب شروع کردم.یه زندگی که دارم سعی می کنم توش کمتر غم وغصه باشه .آخه تجربه نشونم داد که با نشستن و غصه خوردن هیج جی درست نمیشه . شاید...
-
خداحافظ همین حالا...........
چهارشنبه 7 فروردینماه سال 1387 15:21
به نام خداوند رنگین کمان خداوند بخشنده ی مهربان دوستان عزیز سلام. امیدوارم که حالتون خوب و لبهاتون خندون باشه وسال جدید رو به همتون تبریک می گم. این آخرین مطلبی هست که از من منتشر می شه و متاسفانه بخاطر بعضی از مشکلات شخصی نمی تونم به فعالیت در وب ادامه بدم. از همه ی شما دوستای گلم که گاهی به وبلاگ من سر زدید ممنونم و...
-
راستی خانه تو کجاست؟
شنبه 10 آذرماه سال 1386 18:08
چیزی پرسیدی؟ آهان آدرس بهشت را می خواهی!! از تعجب خنده ام می گیرد. تو چطور آدرس خانه ات را نمیدانی؟ حتما دچار فراموشی شده ای ! راستی خانه تو کجاست؟ آنجا که در قصه های شیرین ما در، قصر پریان است و یا در داستان های پدر بر قله بلند سعادت جای دارد؟ نه، آنجا خیلی دور است، خیلی دور، دور از دسترس ! خانه تو اینجاست. در همین...
-
چی می شد یه روز بیاد؟
چهارشنبه 18 مهرماه سال 1386 19:14
میون این همه دل ، همه جور و همه رنگ یه دل ساده می خوام ، مثل آسمون یه رنگ یه دل ساده می خوام ، یه دلی که دل باشه میون این همه دل ، غیر آب و گل باشه دل دریا ، دل رود دل آبی ، دل آب دل بی رنگ و ریا ، صاف و ساده بی نقاب یه دل از همه جدا ، مثل آیینه دیدنی قصه هاش شنیدنی ، همیشه شکستنی سخت تنهایی راه سخت بی همنفسی چی میشد...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 31 تیرماه سال 1386 11:29
TO ALL LOYALISTS TO USELESS LOVE به وفاداران به عشق بی سرانجام ...... Forget her name forget her face forget her kiss forget her love Forget the love that you once knew REMEMBER SHE HAS SOMEONE NEW Forget her when she played your song REMEMBER WHEN YOU CRIED ALL NIGHT LONG Forget how close you once were REMEMBER SHE...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 12 تیرماه سال 1386 16:06
طلوع کن خورشیدکم وقت غریب رفتن است روز را آواره کن من در شبی بی باورم ---------------------------- من برای سال ها مینویسم..... سال ها بعد که چشمان تو عاشق میشوند ....... افسوس که قصه ی مادربزرگ درست بود ...... همیشه یکی بود یکی نبود .
-
به چه بهانه می روی؟
پنجشنبه 3 خردادماه سال 1386 20:30
دیگر برای اینکه گریه نکنم هیچ بهانه ای ندارم گریه گاهی رمز تدبیر اشتباهات است کاش چمدان عشقمان را آنقدر سنگین نمی بستیم که وسط راه آنرا به زمین بیاندازیم وراه را بدون آن ادامه بدهیم زندگی بدون عشق اینقدرخالیست که بعضی مواقع حتی زودتر از سکوت می شکند وتو ای کاش مرا می فهمیدی اماحالا که می روی قرارمیان ماهیچ ؛ ولی بگو...
-
آیا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم کمتر است؟؟؟
دوشنبه 27 فروردینماه سال 1386 18:45
آیا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم کمتر است؟؟؟ شیشه ای می شکند ... یک نفر می پرسد...چرا شیشه شکست؟ مادری می گوید...شاید این رفع بلاست یک نفر زمزمه کرد...باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان آمد، شیشه ی پنجره را زود شکست. کاش امشب که دلم مثل آن شیشه ی مغرورشکست، عابری خنده کنان می آمد... تکه ای از آن را بر می داشت... مرحمی...
-
من نه منم؟!!!
سهشنبه 12 دیماه سال 1385 16:04
"به نام اون خدائی که ..." منم ، دلتنگ دلتنگم ، منم ، یک شعر بیرنگم ، منم ، دل رفته از چنگم ، منم ، یک دل که از سنگم ، منم ، آواز طولانی ، منم ، شبهای بارانی ، منم ، انسانیم فانی ، خداوندا تو میدانی ... منم ، در متن یک دردم ، منم ، برگم ، ولی زردم ، منم ، هستم ، ولی سردم ، منم ، مُرده م ، منم مُرده م ، منم ، یک بغض پر...
-
بالاترین...بالاترین خودت باش...
چهارشنبه 24 آبانماه سال 1385 13:12
خدایا می خواهم ... توان آن را داشته باشم که ادامه دهم اگر زمانه بر وفق مراد نگشت از نو آغاز کنم زیبایی را ببینم هنگامی که دیگران ناتوان از دیدن آنند می خواهم... امید رویایی نو داشته باشم و شکیبا تا رویاهایم همچنان ادامه یابد... و خردمند آنگونه که به آینده چشم داشته باشم... *** خط آخر... همه گناهکارند....هیچ کس از خود...
-
بازم عشق...
یکشنبه 16 مهرماه سال 1385 20:47
بدون شرح: این اواخر دردهای پی در پی امانش را بریده بود.باورش نمی شد که قلبی به بدنش پیوند شده باشد - «تو رو خدا بگید کی قلب عزیزش رو به من هدیه کرده؟» نامزدش امیر در حالی که دست او را در دست داشت گفت:«جوانی که بر اثر تصادف دچار مرگ مغزی شده بود.» بعد عکسی را از جیبش بیرون آورد.عکس محمد بود ،خواستگار قبلی اش.همان که...
-
MOTHER'S LOVE
دوشنبه 10 مهرماه سال 1385 21:02
سلام دوستان خوبم امید وارم حالتون خوب باشه لطفا بخونین نظر بدین ممنون میشم ساعت 3 شب بود که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟مادر گفت:25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی؟ فقط خواستم بگویم تولدت مبارک. پسر از اینکه دل...
-
خدایا...!!!!
یکشنبه 15 مردادماه سال 1385 18:37
مگذار، برای پناه از خطر دعا کنم . بگذار، در مقابل خطر، بی ترس وبیم باشم ! مگذار، چاره های رنج را جستجو کنم . بگذار، دلی تمنا کنم که بر رنج فائق بیابد ! مگذار، که در رزمگاه زندگی هم ڀیمان ها را به طلبم . بگذار، بر نیروی خویش متکی باشم ! مگذار، که در اضطراب ترسناک ، نجات را آرزو کنم بگذار، تمنای تحمل و حصول آزادی را...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 13 خردادماه سال 1385 13:22
به نام خدا سلام عرض می کنم به تموم دوستام که واقعا شرمندم کردن با محبتاشون . به خاطر اصرار زیاد دوستان و تلافی محبتشون دوباره قول دادم که براشون بنویسم. دلم آتش می گیرد از نامردمیها ... از بی عشقیها .. از نگاههای سرد در کنار آغوشهای گرم .... دلم .. دلم ... آخ که دلم چه واژه تکراریست !کاشکی همیشه .. هر روز سال بهار بود...
-
غمگین و تنها رفته ام دل از همه گسسته ام...
چهارشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1385 14:01
روز اول به تو گفتم نازنینم قلب من رمق نداره واسه موندن ازباقی ی عمرم به توگفتم بهترینم که توهم یه وقت نمیری توی غربت حتی از دل صبورم به تو گفتم که چه آفتی به من زد این زمونه از غم وغریبی دل به توگفتم که دلم تنها نمونه بی بهونه زخم کهنه وقدیمی حالا مونده توی قلبم روی آئینه می نویسم از جدایی ها شکستم... حالا ازتو می...