پنج وارونه چه معنا دارد ؟!
خواهر کوچکم از من پرسید
من به او خندیدم
کمی آزرده و حیرت زده گفت
روی دیوار و درختان دیدم
باز هم خندیدم
گفت دیروز خودم دیدم
مهران پسر همسایه
پنج وارونه به مینو میداد
آنقَدَر خنده برم داشت که طفلک ترسید
بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم
بعدها وقتی غم
سقف کوتاه دلت را خم کرد
بی گمان می فهمی
- پنج وارونه چه معنا دارد
سلام دوست عزیز از مطالب خوبت ممنونم به منم سر بزن.تا لینکت کنم
کمی واقع بینی خیلی لازمه
پنج وارونه هیچ معنایی نداره
عشق نه
هیچ قلبی به این شکل نیست
کاش کمی جای عشق از درد میگفتیم
مثل شعر زیر
درخت
توی تنهایی یک دشت بزرگ
که مثل غربت شب بی انتهاست
یه درخت تن سیاه سربلند
اخرین درخت سبز سرپاست
رو تنش زخمه ولی زخم تبر
نه یه قلب تیر خورده نه یه اسم
شاخه هاش پر از پر پرنده هاست
کندوی پاکه دخیلِ و تلسم
چه پرنده ها که تو جاده ی کوچ
مهمون سفره ی سبز اون شدن
چه مسافر ها که زیر چتر اون
به تن خستگیشون رمق زدن
تا یه روز تو اومدی بی خستگی
با یه خورجین قدیمیه قشنگ
با تو نه سبزه نه اینه بود نه اب
یه تبر بود با تو با اهرم سنگ
اون درخت سربلند پر غرور
که سرش داره به خورشید میرسه
منم منم
اون درخت تن سپرده به تبر
که واسه پرنده ها دلواپسه
منم منم
من صدای سبز خاک سربی ام
صدایی که خنجرش رو به خداست
صدایی که توی بهت شب دشت
نعره ای نیست ولی اوج یک صداست
رقص دست نرمت ای تبر به دست
با هجوم تبر گشنه و سخت
اخرین تصویر تلخ بودنت
توی ذهن سبز اخرین درخت
حالا تو شمارش ثانیه ها
کوبه های بی امون تبرت
تبری که دشمن همیشه ی
اون درخت محکم و تناوره
من به فکر خستگی های پر پرنده هام
تو بزن تبر بزن
من به فکر غربت مسافر هام
اخرین ضربه رو محکم تر بزن