درباره من
چیزی راجع به خودم نمیدونم
ادامه...
پیوندها
جدیدترین یادداشتها
همهنویسندگان
- گلپسر 38
بایگانی
- آذر 1388 1
- آبان 1388 1
- شهریور 1388 1
- مرداد 1388 1
- تیر 1388 5
- خرداد 1388 2
- اردیبهشت 1388 1
- فروردین 1388 1
- آذر 1387 1
- آبان 1387 1
- تیر 1387 1
- فروردین 1387 1
- آذر 1386 1
- مهر 1386 1
- تیر 1386 2
- خرداد 1386 1
- فروردین 1386 1
- دی 1385 1
- آبان 1385 1
- مهر 1385 2
- مرداد 1385 1
- خرداد 1385 1
- اردیبهشت 1385 2
- فروردین 1385 1
- اسفند 1384 2
- بهمن 1384 3
- دی 1384 1
آمار : 12958 بازدید
Powered by Blogsky
برای تو می نویسم تا صدامو بشنوی
گوش کن !
می شنوی صدای اندوهم را ؟
می شنوی صدای بغضم را که با کوچکترین ضربه ای خواهد ترکید
باید گریست برای شاخه های شکسته
باید فریاد زد به حال شقایق پرپر شده
باید اشک ریخت
با دیدن پروانه سوخته
باید گریست برای چشم انتظاری عاشقان
پنجره ها خالی است
هوا تنهاست
ستاره سرگردان است
خورشید گریان است
محبت کجاست ؟
گلپسر
سه‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 11:12 ق.ظ
قدر آن شیشه بدانید که هست
نه در آن لحظه که افتاد و شکست.
هر وقت تو زندگیت به یه در بزرگ که روش یه قفله بزرگه رسیدی نترس و ناامید نشو .چون اگه قرار بود باز نشه جاش دیوار میذاشتن....
تو جان می دهی
و
اینجا
به فتوای تو میگیرند جان از ما ...