طلوع کن خورشیدکم
 
وقت غریب رفتن است
 
روز را آواره کن
 
من در شبی بی باورم
  
 ----------------------------

من برای سال ها مینویسم.....

سال ها بعد که چشمان تو عاشق میشوند.......

افسوس که قصه ی مادربزرگ درست بود......

همیشه یکی بود یکی نبود.

 

به چه بهانه می روی؟

www.jointaranehha.blogfa.com

 

 


دیگر برای اینکه گریه نکنم

هیچ بهانه ای ندارم

گریه گاهی رمز تدبیر اشتباهات است

کاش چمدان عشقمان را آنقدر سنگین

نمی بستیم که وسط راه آنرا به زمین بیاندازیم

وراه را بدون آن ادامه بدهیم

زندگی بدون عشق اینقدرخالیست که بعضی مواقع حتی زودتر از

سکوت می شکند

وتو ای کاش مرا می فهمیدی

اماحالا که می روی قرارمیان ماهیچ
؛ ولی بگو به چه بهانه می روی؟

آیا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم کمتر است؟؟؟

 
 آیا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم کمتر است؟؟؟

شیشه ای می شکند ... یک نفر می پرسد...چرا شیشه شکست؟ مادری می گوید...شاید این رفع بلاست یک نفر زمزمه کرد...باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان آمد، شیشه ی پنجره را زود شکست.
کاش امشب که دلم مثل آن شیشه ی مغرورشکست، عابری خنده کنان می آمد... تکه ای از آن را بر می داشت... مرحمی بر دل تنگم می شد... اما امشب دیدم... هیچ کس هیچ نگفت، قصه ام را نشنید... از خودم می پرسم آیا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم کمتر است؟؟؟
 

 

 

 

عادت همه چیز را ویران می کند وای به روزی که چیزی -حتی عشق-عادتمان شود....
عاشق کم است و سخن عاشقانه فراوان دیگر سخن عاشقانه گفتن،دلیل عشق نیست وآواز عاشقانه خواندن،دلیل عاشق بودن ولی ای دوست،تو نگاه عاشقانه ات راعاشقانه نگهدار و کلام ساده ی عاشقانه ات راخالصانه بگو و همیشه به یاد داشته باش شبه عشق در کنار عشق بوده.............


خو شبختی توپی است که وقتی می غلتد به دنبالش میدویم و وقتی می ایستد به آن لگد می زنیم



کاش تنها یکنفر هم در این دنیا مرا یاری کند ای کاش می توانستم با کسی درد دل کنم تا بگویم که . من دیگر خسته تر ازآنم که زندگی کنم تا بداندغم شبها یم را.... تا بفهمد درد تن خسته و بیمارم را..... قانون دنیا
تنهایی من است..... و تنهایی من قانون عشق است....و عشق ارمغان دلدادگیست.. و این سرنوشت سادگیست

من نه منم؟!!!

 
 "به نام اون خدائی که ..."
منم ، دلتنگ دلتنگم ،
منم ، یک شعر بیرنگم ،
منم ، دل رفته از چنگم ،
منم ، یک دل که از سنگم ،
منم ، آواز طولانی ،
منم ، شبهای بارانی ،
منم ، انسانیم فانی ،
                        خداوندا تو میدانی ...
منم ، در متن یک دردم ،
منم ، برگم ، ولی زردم ،
منم ، هستم ، ولی سردم ،
منم ، مُرده م ، منم مُرده م ،
منم ، یک بغض پر باران ،
منم ، غمهای بی سامان ،
منم ، هستم دراین زندان ،
منم ، زخمهای بی درمان ،
منم ، دارم تب و تابی ،
ز تنهائی ، ز بیتابی ،
منم ، رفته به گردابی ،
مرا باید که دریابی ،
منم ، یک آسمان دردم ،
منم ، دریا شود قبرم ،
منم ، دنیا شود جبرم ،
منم ، پایان شده صبرم ،
منم ، یک ذره گردم ،
منم ، خواهم کسی همدم ،
منم ، برخود ستم کردم ،
دلم خون میشود هردم ،
منم ، از عشق گویانم ،
منم ، دردست درمانم ،
منم ، آمد به لب جانم ،
خداوندا ! بمیرانم !
        خداوندا ! بمیرانم ! 
             خداوندا ! بمیرانم !
                خداوندا ! بمیرانم !
                            خداوندا ! بمیرانم !
                                        .......
 

بالاترین...بالاترین خودت باش...


خدایا می خواهم ...
توان آن را داشته باشم که ادامه دهم
اگر زمانه بر وفق مراد نگشت از نو آغاز کنم
زیبایی را ببینم هنگامی که دیگران ناتوان از دیدن آنند
می خواهم...
امید رویایی نو داشته باشم و شکیبا
تا رویاهایم همچنان ادامه یابد...
و خردمند
آنگونه که به آینده چشم داشته باشم...
***
خط آخر...
همه گناهکارند....هیچ کس از خود ما گناهکارتر نیست




بالاترین...بالاترین خودت باش...
آنقدر قوی باش که بتوانی با روزگار روبرو شوی .
آنقدر ضعیف باش تا بتوانی قبول کنی که نمی توانی همه ی کارها را به تنهایی انجام دهی .
و در مقابل کسانی که به کمک تو احتیاج دارند بخشنده باش .
در مورد نیاز های شخص ات صرفه جو و قانع باش .
آنقدر عاقل باش تا قبول کنی در مورد همه چیز آگاهی نداری .
آنقدر ساده باش که به معجزه اعتقاد داشته باشی .
شادی هایت را با دیگران تقسیم کن .
در غم و اندوه دیگران شریک شو .
راهنمای افرادی باش که خود را گم کرده اند .
هنگامی که تردید داری پیرو کسانی باش که به موفقیت رسیده اند .
اولین کسی باش که به رقیب پیروزت تبریک می گویی
آخرین کسی باش که از رفیق شکست خورده ات انتقاد می کنی .
برای اینکه دچار اشتباه نشوی از جایی که قدم بعدیت را می گذاری مطمئن شو .
از مقصد و هدفت خاطر جمع شو تا مبادا راه غلط را بروی .
با کسانی که به تو عشق می ورزند مهربان باش .
و بالاتر از همه خودت باش...

بازم عشق...

Click Here And Join Us Now!

بدون شرح:

این اواخر دردهای پی در پی امانش را بریده بود.باورش نمی شد که قلبی

به بدنش پیوند شده باشد

- «تو رو خدا بگید کی قلب عزیزش رو به من هدیه کرده؟»

نامزدش امیر در حالی که دست او را در دست داشت گفت:«جوانی که بر

اثر تصادف دچار مرگ مغزی شده بود.»

بعد عکسی را از جیبش بیرون آورد.عکس محمد بود ،خواستگار قبلی

اش.همان که برای خوشبختی او حاضر بود با ماشین قراضه اش صبح تا

شب مسافرکشی کند و حالا با همان ماشین تصادف کرده بود.دستش را .

روی قلبش گذاشت.خیلی تند می تپید.گریه امانش نداد...

 

بوی مرگ از هر سو، شامّه نوازت می شود! ستاره ها چه بی صدا و عاشقانه می میرند!

برگهای زرد و خشک پاییزی چه بی رحمانه در زیر پاهایمان به هبوط می پیوندند، در حالی که

فریاد خش خش آنها را

می شنویم، اما نمی فهمیم... نمی دانیم... نمی بینیم!!! 

 

MOTHER'S LOVE

                             

سلام دوستان خوبم 

امید وارم حالتون خوب باشه

لطفا بخونین نظر بدین ممنون میشم


ساعت 3 شب بود که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟مادر گفت:25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی؟ فقط خواستم بگویم تولدت مبارک. پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد , صبح سراغ مادرش رفت . وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت ولی مادر دیگر در این دنیا نبود

                           خدا حافظ همین حالا         

خدایا...!!!!

مگذار، برای پناه از خطر دعا کنم .
بگذار، در مقابل خطر، بی ترس وبیم باشم !
مگذار، چاره های رنج را جستجو کنم .
بگذار، دلی تمنا کنم که بر رنج فائق بیابد !
مگذار، که در رزمگاه زندگی هم ڀیمان ها را به طلبم .
بگذار، بر نیروی خویش متکی باشم !
مگذار، که در اضطراب ترسناک ، نجات را آرزو کنم
بگذار، تمنای تحمل و حصول آزادی را داشته باشم !
مگذار، بزدل بوده برکت تو را فقط در کامروایی بدانم .
بگذار، احساس دست رحیمت را در نا کامی ها نیز درک کنم ...
 
 
 
 
                        
              
زورق من کوچک است
خدایا،به تو توکل می کنم
و همه چیز خوب پیش می رود.
خدایا،به تو اعتماد می کنم
و همه چیز خوب پیش خواهد رفت
.
 
آرزو مکن که خدا را جز در همه جا، در جایی دیگر بیابی.
 هر آفریده ای نشانه خداوند است
 اما هیچ آفریده ای نشان دهنده او نیست".
کاش بعضی ها این نکته را می فهمیدند
!

به نام خدا

سلام عرض می کنم به تموم دوستام که واقعا شرمندم کردن با محبتاشون .

به خاطر اصرار زیاد دوستان و تلافی محبتشون دوباره قول دادم که براشون بنویسم.

 

Upgrade your email with 1000's of emoticon icons

Image and video hosting by TinyPic

 

دلم آتش می گیرد از نامردمیها ... از بی عشقیها .. از نگاههای سرد در کنار آغوشهای گرم .... دلم .. دلم ... آخ که دلم چه واژه تکراریست !کاشکی همیشه .. هر روز سال بهار بود ... کاشکی دلهای شکسته را راه فراری بود و اصلا کاشکی کسی دلش نمی آمد دلی را بشکند و کاشکی کلمه کاشکی اصلا نبود ! گله ... گله ... شکوه .. اسارت ذهن و شلاق احساس گناه... خدایا در لحظاتی که تنهایی و بی لذتی وجود مرا احاطه می کند .. مرا در آغوش گیر و ببین که من برای تو خویش را تا لبه پرتگاه گناه کشانیده ام و ببین که کودکانه گاهی تو را به باد قضاوتهای عجولانه خویش گرفته ام .. ... مرا در برهوت سؤالات بی پایان رها مکن ... چون همیشه دستگیرم باش و مرا از خویش برهان که زهر «‌من » تو را از من خواهد گرفت اگر نگاهم نکنی مرا نزد خویش بخوان و به من یاد بده معنی عشق چیست؟
زنده ام به عزت خویش و نمرده ام به خاطر رحمت تو و پیوسته صدایی در من فریاد می زند فردا روز دیگریست هر چند که صدا غمگینانه باشد
 

 

 به شوق نگاه تو با شبنم،دیدگانم را بر جاده ی نیایش های عاشقانه روانه می سازم و در لحظه ی رویارویی دیدار با تو که وجودم سرشار از شکوفه های لبخند و رضایت تو می شود از تو می خواهم که


ای خدا این وصل را هجران مکن
سرخوشان
عشق را نالان مکن
نیست در جهان ز هجران تلخ تر
هرچه خواهی کن ولیکن آن مکن

یا حق!

 

غمگین و تنها رفته ام دل از همه گسسته ام...

روز اول
 به تو گفتم
 نازنینم
 قلب من رمق نداره
واسه موندن
ازباقی ی عمرم به توگفتم
بهترینم
که توهم یه وقت نمیری توی غربت
حتی از دل صبورم
به تو گفتم
که چه آفتی به من زد این زمونه
از غم وغریبی دل
به توگفتم
که دلم تنها نمونه
بی بهونه
زخم کهنه وقدیمی
حالا مونده  توی قلبم
روی آئینه می نویسم
از جدایی ها شکستم...
حالا ازتو می نویسم
که دیگه فرقی نداره
چه توباشی ونباشی
زندگیم ادامه داره
ازکجا باید شروع کرد
تاکجا باید سفر کرد
که دیگه نمونه زخمی
واسه هیچ عاشق ولگرد

.......................................
زندگیم بر خلاف آرزوهایم گذشت ...
 

کاش میشد بر جدایی خشم کرد      شاخه های نسترن را با      تواضع پخش کرد                

کاش میشد خانه ای از مهر ساخت     مهربانی را در آن سرمشق کرد         روی دلهایی  حقیقی نقش کرد  

 کاش میشد به تو گفت  که تو تنها سخن شعر منی   کاش میشد به تو گفت    که مرو دور مشو از بر من    تو بمان   تا که نمیرد دل من

--------------------------------------------------------------------------------------------

با سلام خدمت تمام عزیزانی که تا این لحظه منو با نظرات  آف ها و ایمیل های قشنگشون منو یاری کردن:

راستش این آخرین مطلبی هست که از بنده ی حقیر می خونید. دیگه اون ذوق و شوق قدیم رو ندارم و غم تمام وجودم رو

تسخیر کرده .از تمام دوستان چه پسر و دختر یه کمک می خوام. اونقدر غم و غصه روم فشار آورده که دیگه از زنئگی سیرم .

اگه هر کدوم از شماها کمکم کنه تا آخر عمرم ممنونش می شم .دوست دارم یه دوست حاضربشه به درد دلم گوش بده .

به قول اون دختره توی تلویزیون هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم. 

به هرحال از همتون عذرخواهی می کنم و ممنونم که این وبلاگ رو تحمل کردید .

در پایان برای همتون آرزوی سعادت و کامیابی دارم و امیدوارم حتی در بدترین شرایط ناامیدی به سراغتون نیاد.

با احترام فراوان

محمدحسین صراف زاده

Hossein_Golpesar@Yahoo.com

خدانگهدار