سلام دوستان خوبم
امید وارم حالتون خوب باشه
لطفا بخونین نظر بدین ممنون میشم
ساعت 3 شب بود که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟مادر گفت:25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی؟ فقط خواستم بگویم تولدت مبارک. پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد , صبح سراغ مادرش رفت . وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت ولی مادر دیگر در این دنیا نبود
خدا حافظ همین حالا
خدا هممون رو ببخشه ...
خیلی به مادرامون بد کردیم
چی بگم والا ... !
تخصص ما چیزای دیگست !
عشق مادری عشق بدون قید وشرطه
اون فرزندشو با همه خطاها وگناههاش دوست داره
مادر پسرش رو می بخشه
پس بهترنیست پسر هم خودشو ببخشه